English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5908 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
winter U زمستان
winter U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winter U شتا
the f. winter U زمستان اینده
all over winter U سراسر زمستان
winter squash U کدوی زرد
winter olympic U بازیهای المپیک زمستانی
winter quarters U پادگان زمستانی اقامتگاه زمستانی
winter quarters U قشلاق
the dead of winter U چله زمستان
winter solstice U انقلاب زمستانی
winter squash U کدوی اسلامبولی
winter squash U کدوی حلوایی
to weather something in winter U چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
winter storage U مخزن زمستانه
winter sports U ورزشهایزمستانی
in the midst of winter U در وسط زمستان
winter cherry U کاکنج عروس پس پرده
depth of winter U چله زمستان
winter crookneck U کدوی زمستانی کدوی گردن کج زمستانی
in the midst of winter U در چله زمستان
in the midst of winter U در قلب زمستان
winter kill U در سرمای زمستان از بین رفتن
winter kill U زمستان کش
winter melon U خربوزه انباری خربوزه شیرین انباری
nuclear winter U زمستان اتمی
winter tide U فصل زمستان
The squirrels are storing up nuts for the winter. U سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
book value U ارزش ثبت شده در دفتر
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
your book U کتابتان
book one U جلد نخستین
book one U کتاب نخست
you are welcome to my book U بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
i will t. you for the book U شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
book value U ارزش دفتری
your book U کتاب شما
by the book U ازروی کتاب
by the book U کتابی
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
here is my book U اینست کتاب من
it was a p to another book U مقدمه کتاب دیگربود
here is my book U کتاب من اینها
with out book U برون سند کتابی ازبر
book U بداخلاق
very many book U کتابهای خیلی زیاد
book U کتاب
book U فصل یاقسمتی از کتاب
that is my book U کتاب من است
the book is out of p U کتاب تمام شده است
this book is yours U این کتاب مال شما ست
the a of a book U خوانندگان کتابی
that is my book U این
that book U این کتاب
book U درکتاب یادفترثبت کردن
book U رزرو کردن توقیف کردن
book U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book U دفتر
book U ثبت کردن
book U مجلد دفتر
that book U ان کتاب
to book something U چیزی را رزرو کردن
to book something U چیزی را سفارش دادن
book value U بهای دفتری
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
book U شماره بازیگرخطاکار
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
to put any one through a book U کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
thank tou for that book U متشکرم
word book U کتاب لغت
white book U کتاب سفید
what is this book worth? U این کتاب چقدر ارزش دارد
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
waste book U دفتر باطله
tou book U لباس تکواندو
year book U سالنامه
to wade through a book U بکندی وزحمت کتابی راخواندن
to gut a book U جوهرمطالب کتابیراکشیدن
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
to bring to book U بازخواست کردن از
to bring to book U حساب پس گرفتن
to consult a book U سرکتاب باز کردن
to bind a book U صحافی کردن یک کتاب
to consult a book U از کتاب فال گرفتن
the book is print U کتاب برای فروش موجودایت
the book is print U کتاب زیر چاپ است
to e. upon acovnt book U همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
the book is my property U کتاب مال من است
time book U دفتر ثبت ساعات کار
to subscribe for a book U پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
to gut a book U مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
white book U ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
woman of the book U کتابیه
Yellow Book U مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
telephone book U راهنمای تلفن
book keeping U حسابداری [حسابداری]
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
when reading a book U در حال خواندن کتابی
People of the Book U پیروان کتاب مقدس [ دین]
throw the book at <idiom> U شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
To talk like a book . U لفظ قلم صحبت کردن
She laid the book aside . U کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
word book U واژه نامه
edition [ed.] [of a book] U چاپ [کتابی]
edition [ed.] [of a book] U ویرایش [کتابی]
book a seat U جا رزرو کردن
have one's nose in a book <idiom> U کرم کتاب خوانی داشتن
have one's nose in a book <idiom> U دائم سر توی کتاب داشتن
word book U دیکشنری
word book U لغت نامه
word book U فرهنگ لغات
word book U قاموس
word book U کتاب لغت
What is the title of the book ? U عنوان این کتاب چیست ؟
You wI'll benefit by this book . U از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
She was reading the book to herself. U کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
book ends U کتابنگهدار
appointment book U دفترچهقرارملاقاتها
telephone book U دفتر تلفن
phone book U دفتر حاوی شمارههای تلفن
phone book U کتاب راهنمای تلفن
log book U رخداد نامه
log book U رخداد نگاشت
log book U دفتر رخدادهای روزانه
comic book U کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
comic book U کتاب کاریکاتور
book plates U برچسب کتاب
book plate U برچسب کتاب
book of matches U جعبهکبریت
bound book U کتابپربرگ
spine of the book U تیرهپشتیکتاب
To bind a book. U کتابی را جلد کردن
Please fetch the book. U لطفا"بروکتاب رابیاور
rent book U کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
reference book U کتابمرجع
phrase book U لغتنامهمسافرت
pension book U برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
guest book U دفترچهمیهمانها
exercise book U کتابتمرین
cookery book U کتابآشپزی
code book U کتابرمزگشا
book token U کارتخریدکتاب
address book U دفترچه تلفن
rule book U کتابقانون
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
herd book U نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
cheque book U دفترچه چک
check book U کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
chap book U کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
call book U دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
bring to book U بازخواست کردن از
book review U مقاله درباره کتاب
book review U انتقاد از کتاب
book og kings U سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
book og kings U کتاب پادشاهان
book of reference U کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
book of psalms U مزامیر داود
book of psalms U زبور حضرت داود
book of psalms U زبور داود
book of proverbs U کتاب امثال حضرت سلیمان
cheque book U دسته چک
he stole my book U کتابم را دزدیدند
he presented me with a book U کتابی بمن پیشکشی کرد
gun book U دفتریادداشت سوابق توپ
gun book U دفترچه خدمت توپ
guide book U راهنمای مسافران
guide book U کتاب راهنما
Green Book U مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
fly book U قوطی مگس ساختگی
field book U دفترچه یادداشت نقشه بردار
day book U دفتر روزنامه
bell book U دفتر ثبت دستورات موتور
copy book U دفتر کپیه
condition book U کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
class book U کتاب کلاسی
book of account U دفترحساب
book of account U دفتر روزنامه
blank book U دفترسفید
black book U کتاب سیاه
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
bill book U دفتر بروات
bell book U دفتر موتورخانه
account book U دفتر حساب
accession book U فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
talking book U صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
statute book U قوانین موضوعه
statute book U کتاب قانون
statute book U کتاب نظامنامه
prayer book U دعانامه
prayer book U نماز نامه
prayer book U کتاب نماز
blank book U کتابچه
blue book U هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
book of account U دفتر کل
book move U حرکت کتابی شطرنج
book message U نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
book marker U چوب الف
book marker U نشان لای کتاب
book making U شرطبندی
book learning U علم کتابی
Recent search history Forum search
1This student is stupid ,close the book on him.
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
2In someone bad (or good) books.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1i was in the middle of a thick law book
1was at once deep in my law book again
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2passive and active verbs
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com